Notice: Undefined offset: 4 in /home/mahbobtarin/public_html/showmahbob.php on line 26
سید عارف حسین حسینی


Notice: Undefined variable: width_tablighpx in /home/mahbobtarin/public_html/tablighat.php on line 12




اندیشه » مراجع و بزرگان دینی » تعداد بازدید: ٢٩٨٣١٧
سید عارف حسین حسینی
امتیاز:

Notice: Undefined variable: counter in /home/mahbobtarin/public_html/showmahbob.php on line 271
از آن زمان كه حیات پر فراز و نشیب آدمی قامت بر افراشت و كتاب تكوین خدایی در نظام هستی گشوده شد، پیوسته جویندگان راه كمال و فضیلت پا به عرصه وجود گذاشته اند تا با حضور خویش در عینیت جامعه، قافله بشری را به منزل برسانند.

جامعه متمدن بشری، مرهون زحمات خالصانه دانشمندانی است، كه سروش آزادی، خودشناسی و اقتدار فرهنگی - سیاسی را از وراء مرزهای مادی الهام گرفتند و در پرتوش خدمات تحسین انگیز، بر جای بنهادند. این نوشتار، جهت معرفی چهره علامه شهید سیّد عارف حسین حسینی، است آن سرو و نخلی، كه برای بقاء دین، مجد و عظمت جامعه دینی پكستان، فدكاری فراوانی نمود و سر انجام توسط عناصر ضد دین و تفكر انقلاب اسلامی به درجه رفیع شهادت نایل آمد، حیات پر بارش در جامعه مسلمان پكستان، مشعل فروزان هدایت گردید، شهادت او سبب استحكام باورهای دینی و افشای چهره دشمنان اسلام شد.
تولد

پیشاور مركز استان سرحد پكستان است كه، به كشور افغانستان،

صفحه 82

مرز دارد و در شمال غربی آن فرمانداری است به نام «پاراچنار» كه حدود 200 كیلومتر از پیشاور فاصله دارد و در 10 كیلومتری پاراچنار روستای مرزی واقع شده است به نام «پیوار» در این روستای مرزی سه قبیله زندگی می كنند به نام های «غندی خیل»، «علی زائی» و «دویرزائی» كه شهید سید عارف حسین حسینی از قبیله دویرزائی «پیوار» می باشد جمعیت شیعیان «پارا چنار» قریب به 200 هزار نفر می رسد.

در سال 1320 هجری شمسی، شهید حسینی، در یكی از خانواده های مذهبی و روحانی قبیله مذكور، دیده به جهان گشود.
تحصیل

از آنجایی كه سید عارف حسین حسینی از بقایای سلسله مردان علم و كمال بود، مسیر پك آن نیك مردان را پیمود. نخست تحت تعلیم و تربیت پدرش كه سید فضل حسین میان بود، قرار گرفت و از سرچشمه تقوا و كمال وی سیراب گشت. با آماده شدن شرایط سنی وارد مدرسه ابتدائی و سپس راهنمائی گردید و با استعداد سرشاری كه داشت، سریع مراتب تحصیل را پشت سر نهاد.

به عنوان شاگرد ممتاز، راهی دبیرستان پاراچنار گردید و در سال 1343 ش. دوره دبیرستان را با موفقیت به پایان رسانید، پس از اخذ دیپلم بر اساس رغبت زیادی كه به فراگیری علوم آل محمد (ص) داشت وارد حوزه علمیه جعفریه پاراچنار شد و نزد استاد حاجی غلام جعفر لقمان، در مدت كوتاهی ادبیات عرب را فرا گرفت و به مرحله سطوح عالی رسید.

و جهت فراگیری بیشتر علوم دینی در سال 1346 راهی حوزه علمیه نجف اشرف گردید، همان ایام مصادف بود با تبعید حضرت امام (قدس سره) و سلطه جائرانه سوسیال بعثی ها، در عراق كه دشوارترین دوره در عمر حوزه علمیه نجف اشرف بود. و با وجود موانع متعدد و فقر اقتصادی، شهید عارف حسین حسینی (ره) نخست در مدرسه علمیه «بشریه» و سپس مدتی بعد در مدرسه علمیه دارالحكمه سكنی گزید.
اساتید

این شهید عالیقدر گامهای نخستین تعلیم و تربیت را نزد پدرش مرحوم سیّد فضل حسین میان بر داشت و سپس برای طی نمودن مدارج بالاتر علمی از محضر حاجی غلام جعفر لقمان ادبیات عرب را خواند و تا

صفحه 83

لمعه رساند و سپس راهی نجف اشرف شده و نزد اساتید:

- آیت الله سیّد اسدالله مدنی: شرح لمعه را.

- سیّد مجتبی لنكرانی: رسایل را و نزد.

- آیت الله مرتضوی: مكاسب را تا خیارات خواند.

و در حوزه علمیه قم، قبل از انقلاب اسلامی نزد اساتید بزرگ، كتابها و درسهای ذیل را فرا گرفت.

- آیت الله شهید مرتضی مطهری: درس فلسفه.

- آیت الله فاضل لنكرانی: جلد اول كفایه.

- آیت الله جعفر سبحانی: جلد دوم كفایه.

- استاد ستوده: باقی مانده خیارات مكاسب.

- آیت الله محسن حرم پناهی: درس عقائد اسلامی.

- آیت الله ناصر مكارم شیرازی: خارج اصول.

- آیت الله شیخ جواد تبریزی: خارج فقه و...و بهره فراوان كسب نمود.(1)
فعالیت های سیاسی

شهید سید عارف حسین حسینی(ره)در ایام اقامت در نجف اشرف در كنار مردان عمل و اسوه مبارزه قرار گرفت. اولین آشنایی ایشان با شخصیت محبوب امت اسلام، امام خمینی(قدس سره) بود. این آشنایی آغاز تحول فكری و سیاسی در زندگی این شهید بود.

در اول برخورد با امام(قدس سره) مجذوب گشته و تحت هدایت پیامبرگونه ایشان قرار گرفت در متن وقایع سیاسی وارد گردید. یكی از هم درسهای وی می گوید: «در عصر حكمیت بعثی ها، از آنجایی كه آیت الله العظمی حكیم (ره) با دیدگاه های حزب بعث مخالف و آنرا بعنوان نگرش انحرافی و مخالف تفكر دینی معرفی می كرد با وكنش دولت بعثی مواجه شده، ایشان را در كوفه، در محاصره قرار دادند و فعالیت وی را محدود ساختند. مردم عراق نیز از آیت الله العظمی حكیم(ره) پشتیبانی نكردند؛ روحانیت نجف تصمیم گرفتند كه به دیدار ایشان از نجف به كوفه بروند.

من و شهید عارف حسین حسینی(ره) با اتوبوس شهری عازم كوفه و در كنار مسجد كوفه از اتوبوس پیاده شدیم. منزلی كه آیت الله العظمی حكیم اقامت داشت در كنار فرات بود. و در مسیر ما كلانتری بود. نیروهای پلیس جلوی ما را گرفته و مانع از حركت ما به طرف بیت

صفحه 84

معظم له، شدند. در این فرصت چند تن از طلاب «بصری» وارد درگیری با پلیس شدند، من و شهید عارف حسینی خود را به درون منزل ایشان رسانیدیم و پس از سخنرانی آیت الله العظمی حكیم از منزل خارج شدیم. همین كه مقابل كلانتری رسیدیم، دیدیم پلیس با چوب هایی كه در دست دارد، طلاب را می زند. شهید حسینی جلوتر از ما حركت می كرد، و من پشت سر ایشان بودم، كه ناگهان یكی از نیروهای پلیس دست دراز كرد تا عمامه مرا از سرم بردارد، شهید عارف حسین حسینی(ره) با مشت محكم به سینه او زد و نقش بر زمینش ساخت. تعدادی از مردم كوفه كه در قهوه خانه نشسته بودند، با دیدن این صحنه بیرون آمده و به حمایت از نیروهای پلیس شتافتند و پنج نفر از آنها آمده، اطراف شهید حسینی(ره) را گرفته و او را با عبایش پیچیده، به داخل كلانتری بردند و زندانیش ساختند.»(2) و در مورد فعالیت های سیاسی شهید حسینی(ره) در عراق یكی از فرزندانش چنین می گوید: «به دلیل شركت در فعالیت های انقلابی و شركت در تظاهرات، در اعتراض به ظلمی كه نسبت به آیت الله العظمی حكیم (ره) اعمال می شد، دستگیر و حدود یك ماه زندانی و سپس توسط بعثی های جابر از عراق اخراج گردید.» (3)

و پس از اخراج از عراق به پكستان رفت و به فعالیت های علمی - سیاسی خود پرداخت و نفوذ گسترده در بین اقشار امت مسلمان پكستان پیدا نمود. در سال 1353 دوباره جهت فراگیری بیشتر علوم اسلامی، راهی نجف اشرف شد و با ندادن اجازه ورود به كشور عراق، ناگزیر مقیم حوزه علمیه قم گردید و در كنار تحصیل به فعالیت های سیاسی نیز مشغول شد. ورود شهید حسینی (ره) به حوزه علمیه قم همزمان بود، با گسترش نهضت جهانی امام خمینی(قدس سره) . این شهید هم خود در تظاهرات شركت می كرد هم دیگر طلاب پكستانی، سكن حوزه علمیه قم را،ترغیب می نمود. و از اینرو طلاب غیر ایرانی، بخصوص طلاب پكستانی، تحت مراقبت شدید ساوك قرار گرفتند. و به همین سبب شهید حسینی را پس از شناسایی، دستگیر و از ایران اخراج نمودند.

شهید سید عارف حسین حسینی(ره) پس از ورود به پكستان بیكار نماند و برای بیداری توده های پكستان چهره سفك شاه ایران را معرفی كرد و از نهضت اسلامی امام خمینی(قدس سره) كه در حال پیروزی بود، حمایت نمود. در كتاب زندگینامه شهید حسینی، آمده است:

«شهید حسینی (ره) حضرت امام خمینی (قدس سره) را، بعنوان ولیّ امر

صفحه 85

مسلمانان و رهبر جهان اسلام برای مسلمانان پكستان معرفی كرد و علی رغم مخالفت ها، با قاطعیت تمام، راه خود را ادامه داد و همواره در پی نشر افكار بلند و انقلابی رهبر مستضعفان جهان، تلاش می كرد تا آنجا كه به پشتیبانی از نهضت و انقلاب اسلامی ایران، راه پیمایی دویست كیلومتری را تدارك دید و به همراه چند هزار نفر از مردم «پاراچنار» بسوی «پیشاور» حركت كرد. در پیشاور با تشكیل یك اجتماع عظیم، از حضرت امام امت و انقلاب اسلامی، اعلام حمایت كرد. این حركت كه در نوع خود، در تاریخ پكستان بی نظیر بود، موجب آگاهی توده ها، نسبت به حقانیت انقلاب اسلامی گردید.» (4)
زمینه سازی انقلاب اسلامی

این شهید برای شروع تحول فرهنگی - سیاسی در ساختار جامعه پكستان اقدامات حساب شده ای را انجام داده و شیعیان پكستان را از ماهیت حكومت نظامی ضیاء الحق آگاه ساخت. در این باره، آمده است كه: «در ششم جولای 1986 ایشان اعلام كرد كه: ما وارد سیاست خواهیم شد. زمانیكه ضیاء الحق، دیكتاتور معروف پكستان بود، هیچ كس جرأت نمی كرد علیه ضیاء الحق قیام كند حتی «بی نظیر بوتو» كه نخست وزیر بود، نمی توانست بر علیه او ابراز عقیده كند. شهید حسینی(ره) در اوایل رهبری علناً با حكومت ظالم ضیاء الحق مخالفت كرد. از طرف دولت پیشنهادهای زیادی برای مذكره شد و می خواستند شهید حسینی راه سازش را در پیش گیرد اما شهید حسینی آنرا به هیچ وجه قبول نكرده در سال 1980 دولت قوانینی به تصویب رساند كه در آن حقوق شیعیان تضییع شده بود و شیعیان را در اقلیت قرار داده بودند. آن زمان كه رهبر شیعیان پكستان مفتی جعفر حسینی(ره) بود اعلام كرد كه همه شیعیان جهت اعتراض به این قانون، در «اسلام آباد» تجمع كنند. دولت اعتراض مردم را قبول نكرد و شیعیان به دبیرخانه (كه نخست وزیری و مجلس سنا در آن واقع است.) حمله كردند و یكی از شیعیان در این راه شهید شد. و نتیجه آن (اعتراضات) به تصویب رسیدن قرار داد بین شیعیان و دولت بود.

یكی از محرّكین اصلی و از كسانی كه در این جریان فعالیت زیادی داشت، شهید عارف حسینی بود و بعد از دستگیری مفتی جعفر

صفحه 86

حسینی(ره) شهید حسینی فعالیت خود را شدت بخشید.» (5) شهید عارف حسینی پس از انتخاب به رهبری، قلمرو فعالیت های انقلابی خود را گسترش داد.او محو مفاسد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در پكستان در یك حركت بنیادی در بافت كلی جامعه پكستان می دانست و از این جهت انقلاب اسلامی را در پكستان تنها راه حل آن به حساب می آورد و چنین عقیده داشت:

«حل تمام این مشكلات از راه یك انقلاب اسلامی خواهد بود، مانند انقلاب اسلامی كه در ایران بر پا شد و دشمن هم امروز به حقانیت آن اعتراف دارد، كنون آمریكا با اینكه میلیونها دلار صرف كرده است در دل محرومان و مظلومان جهان جای ندارد و علی رغم همه مخالفتهای قدرتهای استكباری، دل محرومان و مظلومان جهان، مالامال از محبت به انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(قدس سره) است.»(6)

رابطه دوستانه شهید حسینی (ره) با رهبران جمهوری اسلامی حكایت از وفاداری وی نسبت به انقلاب اسلامی ایران دارد. در واقع علامه عارف حسین حسینی (ره) زبان گویای انقلاب اسلامی در شبه قاره هند بود.(7)
خدمات اجتماعی

این شهید عالی مقام، جهت گسترش معارف آل محمد(ص) مركز آموزشی و عبادی زیادی را در شهرهای مختلف پكستان بنا نهاده است و ما در این مجال كوتاه به چند مورد آن اشاره می كنیم:

دار المعارف اسلامیه: در این كانون آموزشی، با برنامه های سنتی و جدید به پرورش فرزندان مسلمان می پرداخت، تدریس رشته های نو و پاسخگویی به نیاز جامعه بر اساس شرایط زندگی اجتماعی عصر، همانند اقتصاد، علوم سیاسی و آموزشهای اعتقادی جریان داشت. در كشوری كه تقابل فرهنگی به صورت سیار و پر پیچ و خم رواج داشت، چنین حوزه های معارف دینی، نقش حساس و مؤثری ایفاء می كردند و با پاسداری از حریم مكتب، رسالت خویش را به انجام می رساندند. و پس از شهادت این عارف دلسوز اسلام، اسم این مركز دینی - علمی تغییر یافته و كنون بنام جامعه شهید عارف الحسین الحسینی (ره) خوانده می شود. با توجه به عدم امكانات اقتصادی لازم در مناطق شیعه نشین، این حوزه دینی، بسیار زیبا و به شیوه جدید ساخته شده و از امكانات لازم

صفحه 87

بر خوردار است. این حوزه علمیه در شهر پیشاور جامعه اهل البیت «انوار المدارس» در منطقه ای واقع شده است بنام (اوركزئی) كه قبایل آزاد زندگی می كنند و تحت نظارت نماینده سیاسی دولت مركزی اداره می شود. این مكان علمی نیاز طلاب همانند، خوابگاه، مدرس و مسكن مدرسین را بر طرف می سازد و مسجدی بسیار مجلل را در كنار این مدرسه ساخته است.

مساجد: علامه شهید (ره) علاوه بر فعالیت های سیاسی به آباد سازی مركز عبادی نیز می پرداخت. ایشان برای ایجاد مساجد در مناطق دور افتاده و محروم، برنامه ریزی وسیعی داشت و موفق شد در مناطق ایالت سرحد سند و بلوچستان این برنامه ها را پیاده كند، گرچه دشمنان اسلام به ایشان فرصت ندادند و او را از ملت گرفتند ولی او در مدت كوتاهی به ساخت و تأسیس مساجد متعددی موفق شد كه عبارتند از:

- مسجدی در منطقه بنگش.

- مسجدی در منطقه كچی.

- مسجدی در ستر سام.

- مسجدی در شبلان واقع در منطقه «كرم».

- مسجدی در «پیوار» زادگاهش.

- مسجدی جامع در مركز اوركزئی بنام كلایا.

- مسجدی در بخش علی زائی.

- مسجدی در سرازئی.

- مسجدی در اندخیل «اوركزئی».

- مسجد با شكوهی در قصبه در كرمان در چهار مایلی پاراچنار.

- در مناطق بلوچستان پكستان، سه مسجد جامع تأسیس كرده است.

- مسجدی در آزاد كشمیر. امروز این مساجد مركز اسلام شناسی هزاران تن از مسلمانان این مناطق بحساب می آید.

حسینیه: در مؤمن آباد بنگش.

در منطقه سترسام و مناطق دیگر حسینیه های متعددی را بوجود آورده است.

درمانگاه: در شهرستان پاراچنار و در حاشیه شهر درمانگاهی به نام «شفاخانه علمدار» به همت ایشان ساخته شد، در این درمانگاه علاوه بر وسایل درمانی و امكانات مورد نیاز بیماران، سی تخت برای بستری

صفحه 88

شدن بیماران می باشد. پزشكان ماهر با وسایل و ابزار پیشرفته به معالجه بیماران می پردازند.

در شهر كراچی: برای معالجه افراد فقیر و بی پول درمانگاهی به نام «العصر» به دستور مستقیم ایشان تأسیس گردید و هم كنون در خدمت مردم محروم این شهر قرار دارد.» (8)
ویژگیهای اخلاقی

شهید عارف حسین حسینی (ره) علاوه بر برجستگی های علمی و سیاسی، از صفات اخلاقی خوبی برخوردار بود. و از همین جهت خیلی زود توانست در قلوب مسلمانان پكستان جا نماید و خدمات شایسته ای را به انجام برساند و ما طبق این مبحث به مواردی از آن اشاره می نماییم:

تعبد: تقیّد به برنامه های دینی و عبادی در هر شرایط در او ملموس بود؛ فرزندش چنین می گوید: «به اعتقاد من رمز موفقیت شهید عارف در حفظ اخلاص و تعبد ایشان بود. قبل از رهبری هم این خلق و خوی در ایشان بود، حفاظت و مداومت بر نماز شب ایشان قابل تحسین بود. گاه مسافرتهای طولانی داشت، مثلاً هفده ساعت در مسافرت بود، اما با این حال از نماز شب غافل نمی شد و در طول 24 ساعت شبانه روز 3 الی 4 ساعت خواب داشت و با آن خستگی زیاد، نماز شب را ترك نمی كرد. در همه حال در سفر و حضر بر اقامه نماز شب تكید فراوان داشت. سجده های طولانی داشت و همچنین به دعای كمیل بسیار علاقمند بود و هر شب جمعه دعای كمیل می خواند.»(9)

یكی از دوستان دوران نجف شهید حسینی درباره روح تعبد ایشان اظهار می دارد: «در همان جوانی كه با هم در حوزه علمیه نجف بودیم، تقوی و پرهیزكاری از سیمایش پیدا بود و هر گاه به زیارت قبر مولی الموحدین امام علی (ع) مشرف می شد و زیارت نامه می خواند، تا آخر زیارت نامه یكنواخت اشك می ریخت. چنان با هیجان و سوز دل بود، كه اطرافیانش را نیز منقلب می ساخت.» (10)

تواضع: شهید عارف حسین حسینی (ره) از نظر تواضع كم نظیر بود. چه قبل از انتخاب به رهبری و نیز پس از آن، برخوردش بسیار شایسته و با همه نزدیكان دوستانه بود و خود را بالاتر از اطرافیان به حساب نمی آورد. یكی از دوستان شهید درباره تواضع ایشان چنین می گوید: «دو قضیه از تواضع شهید عارف حسین حسینی (ره) به نظر من آمده است:

صفحه 89

1 - یكی اینكه وقتی بنده در مدرسه ایشان (پیشاور) به عنوان مدرس اعزام شده بودم، گاهی بنده به عنوان امام جماعت، نماز جماعت می خواندم. ایشان هم گاهی كه در پیشاور بودند و در حوزه علمیه حضور داشتند در نماز جماعت شركت و به بنده اقتداء می كردند. با اینكه بنده یك طلبه كوچك و ایشان قائد ملت جعفریه كشور پكستان بود.

2 - یك روز من و شهید حسینی (ره) در داخل مدرسه علمیه پیشاور قدم می زدیم، ایشان از من به عنوان مشاوره پرسید: آقای مهدوی! بفرمائید كه بنده از طرف ایران دعوت شده ام چه بكنم، مسافرت بروم یا نه؟ شأن ایشان اجلّ از این بود كه با طلبه كوچكی مثل بنده مشورت كند. بنده در جواب عرض كردم كه: آقا، ما قابلیت این را نداریم كه به جناب عالی نظر مشورت بدهیم. ایشان باز هم اصرار كردند لذا بنده مجبور شدم و عرض كردم: آقا، بنظر بنده جناب عالی مدرسه علمیه را فعّال كنید و خودتان مشغول تدریس شوید. و اصلاً از مدرسه خارج نشوید و فقط نماینده های خود را روانه كنید. در جواب گفتند: آقای مهدوی! شما درست فرمودی، ولی بنده مجبورم كه به شهرها و روستاها بروم، چون اگر بنده نروم اختلافات میافتد. بنده مجبورم كه اختلافات را حل كنم و بدون من اختلافات بعضی جاها حل نمی شود.» (11)

درد اجتماعی : شهید حسینی خود را وقف خدمات اجتماعی كرده بود، با توجه به عدم امكانات لازم به بسیاری از مناطق محروم و شهرهای مرزی سفر می كرد، و به حل معضلات اقتصادی - فرهنگی توده های رنجدیده شیعه می پرداخت. او نه تنها در دوره رهبری این گونه بود، بلكه در ایام جوانی نیز خدمات اجتماعی اش را از كسی دریغ نمی كرد و در حد توان به حل آن اهتمام می ورزید. یكی از دوستان شهید حسینی در این باره چنین اظهار نظر می نماید: «در سال 1354 در حوزه علمیه قم بودم، همسرم مریض و در بیمارستان (نیكویی) بستری بود. شهید حسینی هم در قم بود. روزی در خیابان ارم (آیت الله مرعشی نجفی) مرا دید و از حال همسرم پرسید. من از اینكه رابطه آنچنانی با ایشان نداشتم مسئله مریضی همسرم را به او نگفته بودم، از سؤال او تعجب نمودم كه چطور فهمیده است ؟

فردای آنروز بوسیله یكی از همدرسی هایم مقدار سیصد تومان برایم فرستاد تا خرج بیمارستان نمایم و همچنین برای بهبودی همسرم در بیمارستان نیاز به خون بود و لذا شهید حسینی (ره) دو نفر را فرستاد

صفحه 90

خون دادند. با همكاری آن شهید بزرگوار بود كه همسرم نجات یافت.

شهید حسینی پس از رهبری هم روحیه خدمت به توده ها را از دست نداد چون خودش از بین قشر محروم برخاسته بود. درد مردمی داشت و مشكلات آنها را درك می نمود و از این رو به دورافتاده ترین مناطق كشور می رفت. مثلاً در دهات (سند) كه فاقد امكانات مانند برق...بود می رفت و به مشكلات آنها می پرداخت، و حتی عبا را پهن می كرد و نماز جماعت می خواند.» (12)

اخلاق در خانه: این شهید بزرگوار در خانه و با خانواده اش بسیار ساده و صمیمی بود و اخلاقش در روابط خانوادگی همانند اخلاق سیاسی و اجتماعی اش الگو بود. همسر شهید در رابطه با روش او در خانه و خصوصیت شخصی اش اظهار می دارد: «ما در زندگی با شهید هیچ مشكلی نداشتیم،

1 - او با اخلاق بسیار خوب با ما رفتار می كرد و می فرمود: موقعی كه تمام خانواده را خوشحال می بینم خستگی ام از بین می رود.

2 - ایشان تمام پول و مخارج خانه را به دست من می داد و به من كاملاً اعتماد می كرد و همیشه می فرمود: من به شما اعتماد دارم و می دانم كه امور خانه را بهتر از من می توانید اداره نمائید.

3 - همچنین ایشان برای پذیرایی هر چه بهتر از مهمانان تكید می ورزید.

4 - ایشان با خویشان خود با نهایت عطوفت و رأفت رفتار می كرد و اگر از آنها كسی مریض می شد و یا در مصیبتی مبتلا می شد، هر كمكی كه امكان داشت، به آنها می كرد و آنها را یاری می نمود. او از پول شخصی خود برای معالجه آنان اقدام می نمود و حتی در بعضی مواقع آنها را برای استراحت و گذراندن دوره معالجه یا نقاهت، به منزل خود می آورد.

5 - هر گاه درباره شهادت كسی خبری می شنید می فرمود: چقدر خوشبخت است كه سعادت شهادت را یافته است. ایشان در تمام نمازهای خود از خدا می خواست كه: خدایا! مرا از این سعادت محروم نفرما.

6 - و همچنین هر كجای جهان مصیبتی بر شیعیان وارد می شد، ایشان ناراحت می شد و گاه در آنروز غذا میل نمی كرد.

7 - در زندگی مبارك خود همیشه كمتر می خوابید، تقریباً بیشتر وقت شبها را به عبادت الهی اشتغال داشت. و بعد از خواندن نماز فجر كمی استراحت می كرد.

صفحه 91

8 - به غذای لذیذ تمایل نداشت. البته درباره مهمانان خویش اینطور نبود. برای آنها با كمال اهتمام دعوت می كرد و غذاهای خصوصی و لذیذ، تهیه می كرد. (13)

اسلام گرایی : شهید حسینی چه قبل از رهبری و یا بعد از آن مدافع سر سخت اسلام و ارزشهای آن بود و لحظه ای از سنگر پاسداری دین غافل نشد. در مجامع علمی و سخنرانی ها شالوده زندگی سالم را در سایه قرآن دانسته و عمل به آن را مایه سربلندی مسلمین می دانست. در این مورد چنین گفته است: «قرآن خاص ابدی سعادت بشری است و انسان را از ذلت و نكبت می رهاند.» و در موضوع قرآن و هدایت می گفت:

«قرآن فقط یك كتاب فقهی و تربیتی نیست، بلكه شامل اصول سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، عدالتی، روحانی و مادی نیز می باشد. مسلمانان تا وقتی كه به قرآن عمل می كردند، سر فراز و رستگار و با سعادت بودند، و از لحظه ای كه از تعلیمات این كتاب آسمانی دوری جسته اند در معرض زوال و نابودی قرار گرفته اند. آن عظمت از دست رفته مسلمانان زمانی بر خواهد گشت كه مسلمین راه های غلط و انحرافی را ترك كرده و به قرآن روی آورند و به تعلیمات آن عمل نمایند و قرآن را رهنمای خویش و چراغ زندگی خود قرار بدهند.»(14)

این شهید (ره) برای وحدت اسلامی زیاد زحمت كشید. با علماء اهل سنت پكستان و سایر بلاد و مسلمانان رابطه ای صمیمی داشت. و قلمرو فعالیت های فرهنگی خود را تا شهرهای سنّی نشینی گسترش داده بود و با نفوذ كلام و نفس پكی كه داشت، خیلی ها را شیفته فرهنگ اهلبیت(ع) ساخت. فرزندش می گوید:

«در پكستان منطقه ای است به نام (چارسده و دیز) كه از مناطق صد در صد سنّی نشین هستند و تعصب عجیبی نسبت به شیعیان دارند، شهید حسینی در آنجا تبلیغات خود را شروع كرد و برای مردم آنجا كتاب می فرستاد و سخنرانی می كرد. مهمترین هدفی را كه در این كار دنبال می كرد، این بود كه اتحاد بین تسنّن و تشیّع محكمتر شود. بحمد الله در آنجا صدها نفر علاقمند به شیعه شدند و هم كنون افراد دیگری هم كه توسط شهید حسینی ؛ شیعه شدند، خود بخود فعالیت های مذهبی و تبلیغی دارند.»(15)

صفحه 92

یكی از طلاب پكستانی در این رابطه چنین می گوید: «در سال 1354 با هم مكه مشرف شدیم، در «منی » چادر بزرگ به پا شده بود و علماء پكستانی كه از اهل سنت بودند، در آنجا سكن بودند. شهید عارف حسین حسینی (ره) دعای عرفه را خواندند، آنچنان جذاب و توأم با قلب شكسته بود كه حتی برادران سنی اشك می ریختند وقتی به مكه آمدیم از شهید حسینی و همراهان دعوت كردند و در فضای بسیار دوستانه به گفتگو پرداختند.»(16)

استعمار ستیزی : شهید حسینی (ره) در برابر دشمنان دین، از خود سازش نشان نمی داد و از مجامع سیاسی، با قاطعیت نظام استكباری را مورد حمله قرار می داد و سر چشمه مفاسد سیاسی و اقتصادی جهان را آمریكا معرفی می كرد و با وجود نفوذ گسترده استعمار آمریكایی در پكستان، هراسی نداشت و این چنین جهان استعمار را مورد انتقاد قرار می داد: «برای ما تعجب آور نیست اگر می بینیم برای ایجاد اختلاف بین مسلمانان پكستان مسجدی به نام (مسجد فیصل) در اسلام آباد ساختند و یا برای ایجاد اختلاف در بین مسلمانان پكستان، دانشگاه هایی را بوجود آوردند. پس ما این منطق را درك می كنیم كه تنها با این كارها منافع خود را دنبال می كنند، بخاطر منافع خودشان مسلمانان را به جان یكدیگر می اندازند، برای منافع خودشان مساجد و مدارس را به صورت سنگر در می آورند ولی ما این منطق را درك نمی كنیم آن كه آل سعود به چه دلیل برای از بین بردن انقلاب نیكاراگوا به نهضت ضد انقلابی «كنترا» كمك های مالی می كند؟!

آمریكا كه خود را جمهوری خواه و حكومت خود را جمهوری می انگارد، ببینید در «پاناما» به چه توطئه هایی كه علیه پاناما دست نمی زند. «گرانادا» را ببینید كه آمریكا چگونه بوسیله ارتش خود، حكومت آنجا را سرنگون و حكومتی مطابق خواسته های خود در آنجا بوجود آورد. این آمریكا كه به «مسكو» رفته و حقوق بشر را به گورباچف، تدریس می كند. ما در رابطه با همین حقوق بشر می پرسیم: آقای «ریگان»! شما سخن از حقوق كدام بشر را مطرح می كنید؟ آیا فلسطینی ها بشر نیستند؟ آیا در لبنان بشر نیست؟ «ویتنامی ها» بشر نبودند ؟ در آفریقای جنوبی بشر نیست؟ آنهایی كه در ایران در هواپیما و در حال سفر بودند، بشر نبودند؟ این كدام بشر است كه آمریكا از آن دم می زند؟ این بشر همان بشری است كه برای منافع آمریكا كار كند. چه این بشر، یهودی

صفحه 93

باشد و چه حكام به اصطلاح مسلمان.» (17)

و دیگر سخنرانی های این شهید كه در این فرصت كوتاه نمی شود آنرا گنجانید، همه بیانگر شجاعت و قاطعیت او در برابر استكبار جهانی و در رأس آن، آمریكا است.
فرزندان

از شهید عارف حسین حسینی (ره) هفت فرزند باقی مانده است، دو دختر و پنج پسر كه عبارتند از:

1 - سیّد محمد حسینی ،تحصیل كرده

2 - حجة الاسلام و المسلمین سیّد علی حسینی

3 - سیّد حسین حسینی

4 - سیّد سجّاد حسینی

5 - سیّد حسن حسینی
شهادت

شهید حسینی (ره) شخصیت متعهدی بود كه شجاعانه از حریم پك مكتب دفاع و مانع بزرگ سر راه استعمار سیاسی - فرهنگی در پكستان بود، همانا استعمارگران خارجی و سیاستمداران مستبد داخلی او را دشمن می دانستند و سعی بر نابودیش داشتند و در این فرصت كوتاه اشاره می شود به روندی كه سرانجامش منجر به شهادت ایشان شد.

پس از تولّد كشور پكستان و جدایی اش از شبه قاره هند، پكستان كشوری بود فاقد سرمایه غنی و سالم فكری - سیاسی، و اعلام استقلال آنها ناشی از تنفّر از حكمیت استبدادی هندوها بر مسلمانان بود. و به علت عدم آشنایی این كشور، با بینش دینی و معیارهای سالم اعتقادی، به مرور زمان به فقر اقتصادی - سیاسی و فرهنگی دچار گردید و در نتیجه مورد هجوم فرهنگ بیگانه قرار گرفت. و از همه زودتر مورد تهاجم فرهنگی غرب سرمایه داری و شرق سوسیالیستی واقع شد، این دو بلوك مبلّغ روابط آزاد جنسی، بی حجابی، مواد مخدر و برنامه های ضد دین بودند و در این میدان غربی ها بیشتر نفوذ خود را گستردند، رسانه های داخلی در راستای برنامه های استعماری و با تبلیغات زهرآگین خود اذهان را، نسبت به اسلام و شعایر ملی - مذهبی بدبین می ساختند. در چنین مقطع حساسی از حیات سیاسی - فرهنگی و اخلاقی پكستان، وارد

صفحه 94

شدن شخصیتی همانند شهید حسینی (ره) در صحنه پیكار علیه تمام مظاهر تباهی فرهنگی - سیاسی، برای جامعه مسلمان پكستان از موهبت های خدایی تلقی می شد و حضور امثال وی در میدان عمل سیاسی - فرهنگی برای استكبار جهانی و استبداد داخلی زنگ خطر بود و لذا استعمارگران با نوكران منطقه ای و حلقه به گوشان پكستانی خود، او را به شهادت رسانده و قلوب محرومان را مجروح ساختند.
در سنگر شهادت

شهید سید عارف حسین حسینی (ره) شامگاه 13 مرداد ماه 1367 از زادگاهش پاراچنار به پیشاور آمده و شب را در مدرسه علمیه دارالمعارف ماند، قرار بود فردا صبح 14 مرداد برای شركت در یك مصاحبه مطبوعاتی به لاهور سفر كند و پس از ختم مصاحبه در اجتماع مردم سخنرانی نماید و مسئله ای مهم درباره آینده موقعیت سیاسی كشور، اعلام كند و مردم از شهرهای دور و نزدیك گرد هم آمده بودند تا به سخنان رهبر عالیقدر خویش گوش فرا دهند.

شهید حسینی(ره) نماز صبح جمعه همان روز را اقامه و پس از بجا آوردن فریضه الهی جهت تجدید وضوء طرف وضوءخانه كه طبقه دوم مدرسه علمیه دارالمعارف بود، می رود و پس از وضوء همان طوری كه از پله ها پایین می آید، توسط جنایت كاران ناشناسی هدف گلوله ای قرار می گیرد كه از تفنگ دارای « صداخفه كن» شلیك می شود و به محض اصابت گلوله ها با فریاد لا اله الّا الله، نقش بر زمین می گردد. یكی از شاهدان عینی می گوید:

«من هنوز علت زمین افتادن را متوجه نشده بودم و نزدیك شدم تا با كمك من ایشان از زمین برخیزد. لیكن وقتی كه من ایشان را از زمین بلند كردم، دیدم كه سینه و صورت ایشان هدف تیر قرار گرفته است.»(18)

طلاب مدرسه از این فاجعه اطلاع یافته و خود را در كنار بدن شهید حسینی(ره) می رسانند، فرزندان آن شهید، سیّد علی و سیّد محمد حسینی كه در همان شب به همراه پدر از پاراچنار آمده بودند در هنگام حادثه، خود را به بالین جسد غرقه در خون پدر رسانده، اشك می ریختند.

بدن آغشته در خون ایشان را طرف بیمارستان حركت دادند و پس از تحقیقات پزشكی در می یابند كه گلوله ها سمی بود. و به قلبی كه همواره

صفحه 95

در غم مظلومان می تپید، رسیده. پس از لحظه ای روحش به درجه رفیع شهادت نایل و به معبود می پیوندد. می رود تا درد و اندوه امت مظلوم شیعه و پیروان اهلبیت(ع) را به اجداد طاهرینش برساند.

از خبر ترور و شهادت این رهبر شهیر، شهر پیشاور را ماتم فرا گرفت، گریبانها دریده و سراسیمه به خیابانها ریختند. امت مسلمان و عاشق روحانیت و اسلام در لاهور كه انتظار مقدمش را می كشیدند، نیز لباس ماتم به تن و در فراق رهبر دلسوز خویش، اشك می ریختند.

صبح جمعه همان روز «14 مرداد ماه 1367» خبر شهادت سیّد عارف حسین حسینی (ره) از تلویزیون پكستان پخش و به گوش مسلمانان بخصوص شیعیان تحت ستم می رسد، از این مصیبت دلهای آنان شكسته و با چشم های اشك آلود به همدیگر تسلیت می گویند، و غم وارده بر یتیمان شهید حسینی (ره) وصف ناپذیر است. احساسات آنروز مردم

صفحه 96

پاراچنار را نمی توان در قالب بیان و قلم ریخت و به توصیف آن نشست .
غروب آفتاب پاراچنار

پیكره پك شهید حسینی (ره) را به مدرسه دارالمعارف انتقال دادند، دوستان پیرامون جنازه اش تا صبح 15 مرداد، نوحه سرایی نمودند. هنگام طلوع آفتاب پیكرش را جانب پارك جناح (كه داخل شهر پیشاور است.) حركت دادند، دسته های عزادار و بخصوص دو فرزند یتیم آن شهید، در میان دریای جمعیت حركت می كردند، هیجان و اندوه جمعیت قابل توصیف نیست. در جمع تشییع كنندگان، پس از آنكه جمعیت دعوت به سكوت شدند، فرزندش سیّد علی حسینی خطاب به مردم چنین گفت:« ای ملت! من مفتخرم به اینكه امروز فرزند یك شهید هستم، از شما خواهش می كنم تا زمانی كه امام خمینی رهبر عظیم الشأن من و امید مسلمانان جهان، زنده است. شما احساس یتیمی نكنید ما تا ایشان زنده باشند، یتیم نیستیم.» (19)هیئت عالی رتبه ای از ایران اسلامی وارد پیشاور شد، تا در تشییع جنازه شهید حسینی (ره) شركت جوید، پس از ورود هیئت مذكور پیكرش بر روی دوش عاشقان اهلبیت(ع) و با شركت شخصیت های علمی، سیاسی و نظامی به پارك جناح انتقال یافت پس از اقامه نماز بر پیكر پك آن شهید (ره) به امامت حضرت آیت الله جنتی، جنازه اش را با هلی كوپتر طرف زادگاهش (پاراچنار) حركت دادند.

پرچم های سیاه بر بام خانه ها حكایت از عزای عمومی در شهر پاراچنار می نمود، تصاویر امام خمینی (قدس سره) و شهید حسینی (ره) بدست یاران مصیبت دیده آن شهید (ره) حكایت از هم جهتی دو كشور مسلمان و همسنگری دو مرد اخلاص و عمل داشت. پیكرش را در حوزه علمیه «پاراچنار» بردند آن شب را نیز دفن نكردند، تا دوستان و شاگردانش پروانه وار گرد شمع وجودش بگردند و با اشك بدرقه اش كنند پس از اذان صبح در میان سیلی از جمعیت نالان، جانب زادگاه اصلی اش «پیوار» حركت دادند و بدن ابرمرد پیكار و اسوه عمل را در درون خك وطن و در كنار آرامگاه یكی از بزرگان كه از اجداد آن شهید است، به خك سپردند. او زیر خك خوابید ولی آرمان بلندش را فرزندان و یارانش ادامه می دهند و سنگرش را خالی نمی گذارند. ان شاء الله
پیام های تسلیت

پس از دریافت خبر شهادت علّامه سیّد عارف حسینی (ره) پیام های تسلیت از طرف شخصیتهای علمی - سیاسی جهان اسلام سرازیر شد كه در اینجا به یكی از آن پیامها، بسنده می كنیم:

امام خمینی (قدس سره) رهبر كبیر انقلاب اسلامی: خدمت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام و ملت بزرگوار پكستان - ایّدهم الله تعالی - پیام ها و تلگرافهای تبریك و تسلیت شما در رابطه با شهادت جناب حجة الاسلام آقای سید عارف حسین الحسینی، این یار وفادار اسلام و انقلاب و مدافع محرومان و مستضعفان و این فرزند راستین سیّد و سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) واصل گردید.

گرچه این حادثه بزرگ، قلوب مسلمانان و خصوصاً روحانیت متعهد اسلام را جریحه دار نمود، ولی مسئله ای دور از انتظار ما و ملتهای مظلوم جهان و خصوصاً ملت بزرگوار پكستان، كه خود طعم تلخ استعمار را چشیده است و با مبارزه و جهاد و شهادت، استقلال خویش را بدست آورده است، نبود.

درد آشنایان جوامع اسلامی، هم آنان كه با محرومان و پا برهنگان میثاق خون بسته اند، باید توجه كنند كه در آغاز راه مبارزه اند و برای شكستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی(ص) راه طولانی در پیش دارند و برای امثال علامه عارف حسین حسینی (ره) بشارتی بالاتر از این نبوده است كه از محراب عبادت حق عروج خونین «ارجعی الی ربّك» خویش را نظاره كند و جرعه وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سر چشمه نور گردد.(20)
پی نوشت ها:

1 - مصاحبه با حجة الاسلام شیخ محمد علی فیاضی كشمیری (از هم درسهای شهید) توسط مؤلف .

2 - همان .

3 - مصاحبه با حجة الاسلام سید علی حسینی فرزند شهید، توسط مؤلف .

4 - زندگینامه شهید حسینی، ص 28 - 27 .

5 - مصاحبه با حجة الاسلام سید علی حسینی، توسط علی باباجانی .

6 - پیام به مستضعفین: از زندگینامه شهید حسینی، ص 56 .

7 - زندگینامه شهید حسینی، ص 82 و 81 .

8 - مصاحبه با سید علی حسینی، توسط علی باباجانی .

9 - مصاحبه با حجة الاسلام محمد علی فیاضی كشمیری (از همدوره ای شهید) توسط مؤلف .

10 - مصاحبه با شیخ علی ناصر مهدوی پكستانی (مسئول حوزه علمیه قرآن و عترت قم) توسط مؤلف .

11 - مصاحبه با شیخ حسین شریفی پكستانی«بلستانی» توسط مؤلف .

12 - مصاحبه با همسر شهید حسینی: نقل از زندگینامه شهید، ص 186 .

13 - از سخنرانی های شهید: تحت عنوان قرآن و هدایت از زندگینامه شهید، ص 107 .

14 - مصاحبه با سید علی حسینی (فرزند شهید) توسط علی باباجانی .

15 - مصاحبه با شیخ حسین شریفی پكستانی، توسط مؤلف .

16 - از زندگینامه شهید حسینی، ص 192 .

17 - سید جواد هادی (از نزدیكان شهید حسینی) نقل از زندگینامه شهید، ص 85 .

18 - همان، ص 89 .

19 - صحیفه نور، ج 19، ص 7 - 9 در تاریخ 14/5/1367.

20 - زندگینامه شهید حسینی، ص 229 - 238 .


توجه: از آنجا که درج مطالب در سایت "محبوبترین‌ها" برای همه کاربران آزاد می باشد، از همه کاربران محترم تقامندیم؛ در صورت مشاهده مطلبی خلاف واقع، غیرقانونی و یا منافی فرهنگ و اخلاق ایرانی و اسلامی در هر یک از پروفایل‌ها، از طریق بخش "تماس با ما" سایت مدیریت سایت را در جریان بگذارید.
 روابط عمومی سایت محبوبترین‌ها
Share


Notice: Undefined variable: width_tablighpx in /home/mahbobtarin/public_html/tablighat.php on line 12



صفحه اصلی | ارتباط با ما | درباره ما | خبرنامه | جستجو | نقشه سایت | RSS
محبوبترین‌های سیاسی | محبوبترین‌های ورزشی | محبوبترین‌های هنری | محبوبترین‌های اقتصادی | محبوبترین‌های دانش | محبوبترین‌های اندیشه | محبوبترین‌های فرهنگ و ادب | محبوبترین‌های ارتباطات | محبوبترین‌های تاریخ و جامعه | محبوبترین‌های بهداشت
Notice: Undefined variable: linktop1 in /home/mahbobtarin/public_html/bottom.php on line 28

سید عارف حسین حسینی

محبوبترین‌ها,مشاهیر ایران,بیوگرافی نخبگان,جدیدترین اخبار,محبوبترین‌چهره‌ها,محبوبترین‌های سیاسی,محبوبترین‌های ورزشی,محبوبترین‌های هنری,محبوبترین‌های اقتصادی,محبوبترین‌های پزشکی,محبوبترین‌های فرهنگی,محبوبترین‌های دین و اندیشه,محبوبترین‌های رسانه و ارتباطات,محبوبترین‌های علم و دانش,محبوبترین‌های تاریخ و جامعه,